کیارشکیارش، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

روزهای خوب کودکی

کیارش وبهانه هاش

روز 15 فروردین رفتیم بیرون(اطراف شهر) تا بهره بیشتری از بهار ببریم .واقعا هم اطراف شهر ما زیباست وسبزوبهار رو همه جا می شه دید .همه جا سرشار از بهار است .خوش به حال روزگار........ وقت ناهار که شد وما مشغول غذا خوردن شدیم .کیارش علاقه زیادی به نوشابه داره وچون توی خونه خودمون نوشابه خوردن ممنوعه .وقتی مهمون داریم یا مهمونی میریم کیارش سر سفره مرتب درخواست نوشابه می کنه .حالا نوشابه رو که براش ریختیم توی لیوان گفت من یخ می خوام .مامانم یه دونه یخ از توی دوغ درآورد ویواش انداخت توی لیوان کیارش که دیگه بهانه نگیره .کیارش تا شروع کرد به خوردن گفت این نوشابه مزه دوغ می ده نمی خوام .منم نوشابه رو ریختم ودوباره نوشابه براش انداختم تو لیوان ....
17 فروردين 1392

خاطرات کیارش از زبون خودش

خاطرات کیارش از زبون خودش : توی عید عکس گرفتم .عمه مژگان اومد برام جوجه آورد .با طاها بازی کردم .طاها رفت خونه جدیدشون که ساخته بودن .چیزامو جابه جا کردیم .عکسمو انداختم روی تقویم .بازی کردم .عمه مژگان برام خرس با حیوون با نقاشی خرید .دایی بهرام اومد .دایی بهرام برام بن 10 خرید.رفتم پارک جنگلی با عروسک های دزد ذریایی بازی کردم .درسامو خوندم .جوجه مو گربه برد. عمه مژگان باید یه جوجه دیگه برام بخره .طاها هم جوجه خریده بود یکیشو ن مریض شد مرد .خونه برای جوجه هاش درست کرده بود بهشون سر زدیم .مهدکودک تعطیل بود .همه پول عیدی به من دادن.با آبتین بدوبدو بازی کردیم .خسته شدیم یه کمی نشستیم .مامان برام بیلیارد خرید بالیباس (توپ والیبال) خرید .دو...
17 فروردين 1392

کیارش ونوروز92

عید نوروز با همه خوبیهاش تموم شد .خیلی بهمون خوش گذشت وروزهای شادی رو کنار عزیزانمون سپری کردیم .برای خاطرات نوروز حرف بسیار است ولی من توی چند تا عکس همشو خلاصه می کنم و عکسها رو می ذارم این عکس شکوفه های درخت آلو توی حیاط وقبل از عید گرفتم روز 26 اسفند توی مهدکودک برای بچه ها جشن نوروز گرفته بودن که به گفته کیارش عمو نوروز اومده بو.د ومسابقه سیب خوری داشتن و جشن باحالی بوده .بعد از جشن یه سفره هفت سین به بچه ها هدیه داده بودن که عکسشو می ذارم اینم سفره هفت سین خونه ما ...
17 فروردين 1392
1